آیا هوش مصنوعی غیرمتمرکز می‌تواند رمزارزها را نجات دهد و آینده ساز باشد؟

کارمزد صفر در بازار تتر (USDT)

ثبت نام و احراز هویت در آریومکس

معامله بیت کوین (btc/irt)

نمودار و لیست قیمت لحظه ای ارزهای دیجیتال

فن‌آوری‌های مدرن مانند اینترنت و موبایل که زمانی ابزارهای دموکراسی و آزادی محسوب می‌شدند، به موتورهای نظارت و سود تبدیل شده‌اند که بیشتر به نفع شرکت‌ها عمل می‌کنند تا جوامع. الکس کارپ در کتاب جمهوری فنی استدلال می‌کند که

تمرکز مهندسی از فن‌آوری عمیق که جوامع را تقویت می‌کند به فن‌آوری مصرفی که به منافع شرکت‌ها خدمت می‌کند، تغییر یافته است.

الکس کارپ

رمزارزها، که به‌عنوان انقلابی غیرمتمرکز وعده داده شده بودند، تا حد زیادی نتوانسته‌اند به وعده‌های خود عمل کنند و در حدس و گمان و وعده‌های محقق نشده گرفتار شده‌اند. بلاکچین‌ها و رمزارزها وعده داده بودند که با حذف واسطه‌ها، صنایع مانند مالی و زنجیره تأمین را متحول کنند.

در حالی که بیت کوین (BTC) و استیبل‌کوین‌ها، قراردادهای هوشمند (که زمانی انقلابی به نظر می‌رسیدند) و بیشتر پروژه‌های دیفای (DeFi) سفته‌بازانه و میم کوین‌ها را پشتیبانی کرده‌اند تا راه‌حل‌های واقعی

این فاصله بین آرزوهای بلندپروازانه رمزارزها و واقعیت، اعتماد به این فضا را تضعیف کرده است.

از سوی دیگر، هوش مصنوعی آماده است تا همه چیز را از نو شکل دهد—از مراقبت‌های بهداشتی و علم گرفته تا نحوه حکمرانی بر جوامع. اما زمانی که تنها چند شرکت کنترل این قدرت عظیم را در دست دارند، خطر واقعی، عمیق‌تر شدن نابرابری‌ها، افزایش نظارت و حتی جهت‌دهی به افکار عمومی است.

بر خلاف فناوری‌هایی مانند اینترنت یا انرژی هسته‌ای که توسعه آن‌ها با مشارکت گسترده دولت‌ها انجام شد، توسعه هوش مصنوعی عمدتاً در دستان شرکت‌های خصوصی قرار دارد. این موضوع سوالی فوری و حیاتی را مطرح می‌کند:

آیا این فناوری برای خدمت به منافع عمومی طراحی شده است، یا صرفاً برای حداکثر کردن سودهای خصوصی؟

بدون مداخله و نظارت مناسب، هوش مصنوعی می‌تواند مسیر رسانه‌های اجتماعی را دنبال کرده و به جای توانمندسازی کاربران، آن‌ها را مورد سوءاستفاده قرار دهد. در دنیای امروز که اطلاعات و داده‌ها به ارزشمندترین منابع تبدیل شده‌اند، خطراتی نظیر تقویت نابرابری‌ها، دستکاری اطلاعات و ایجاد شکاف‌های اجتماعی جدید افزایش می‌یابد. از این رو، ضروری است که برای تضمین استفاده عادلانه و مفید از هوش مصنوعی، قوانینی شفاف و نظارتی سختگیرانه وضع شود تا این فناوری به ابزاری برای خدمت به جامعه بدل شود، نه صرفاً برای منافع اقتصادی شرکت‌های بزرگ.

هوش مصنوعی غیرمتمرکز: یک فرصت جدید

با این حال، یک فرصت جدید ظهور می‌کند و آن هوش مصنوعی غیرمتمرکز است.

با ترکیب زیرساخت رمزارزها با پتانسیل تحول‌آفرین هوش مصنوعی، می‌توانیم چشم‌انداز رمزارزها را احیا کنیم و اطمینان حاصل کنیم که هوش مصنوعی به نفع عموم مردم خدمت می‌کند، نه فقط به طمع و نفع شرکت‌ها.

پیشرفت در این زمینه نه تنها جنبه فنی، بلکه اقتصادی نیز دارد. در شبکه‌های هوش مصنوعی غیرمتمرکز، هر لایه از زنجیره ارزش هوش مصنوعی می‌تواند به‌طور آنی توزیع شود. تولید کنندگان محتوا که مجموعه‌های داده را فراهم می‌کنند، معماران مدل که وزن‌های بهبود یافته را منتشر می‌سازند، و سازندگان برنامه که تجربه‌های کاربری را ارائه می‌دهند، همه می‌توانند سهمی از پاداش‌های درون زنجیره‌ای دریافت کنند.

از آنجایی که هر تراکنش در بلاکچین عمومی به صورت شفاف تسویه می‌شود، هر کسی می‌تواند به راحتی حسابرسی کند که چه کسی چه مقدار و چرا یک کارمزد و پاداش را دریافت کرده است. این شفافیت و پاسخگویی رادیکال، امکانی را فراهم می‌آورد که آزمایشگاه‌های اختصاصی قادر به برابری با آن نیستند.

این ساختار فرصتی برای همکاری و رقابت سطح بالا ایجاد می‌کند که در درون یک شرکت واحد غیرممکن است. هزاران گره مستقل به صورت موازی کار می‌کنند، ایده‌های یکدیگر را آزمایش کرده و بهبود می‌بخشند و بهترین‌ها را در زیرشبکه‌های جدید ادغام می‌کنند. بنابراین، پیشرفت‌ها به سرعت  قابل مشاهده و لمس خواهد بود و نیازی به انتظار برای نقشه‌راه فصلی نیست.

به طور خلاصه، غیرمتمرکزسازی باعث می‌شود تا اهداف هوش مصنوعی به گونه‌ای تغییر کند که پاداش‌ها و حکمرانی به کسانی که ارزش واقعی ایجاد می‌کنند برسد، نه اینکه در دست یک شرکت یا نهاد خاص متمرکز شود. این هم‌راستایی تفاوت بین آینده‌ای است که هوش مصنوعی در اختیار تعداد محدودی از شرکت‌ها قرار دارد و آینده‌ای که متعلق به همه ماست.

نمونه‌هایی از هوش مصنوعی غیرمتمرکز

بیت‌تنسور (Bittensor)

یکی از نمونه‌های راه‌حل‌های هوش مصنوعی غیرمتمرکز، شبکه بیت‌تنسور است. این شبکه زنده و باز به‌گونه‌ای طراحی شده که انگیزه‌های اقتصادی از طریق رمزارز به بهبود هوش مصنوعی تبدیل می‌شوند. در این سیستم، گره‌های مستقل وظایف را ارسال می‌کنند، وزن‌ها را به اشتراک می‌گذارند و خروجی‌های یکدیگر را ارزیابی می‌کنند. هر تعامل درون این شبکه ثبت می‌شود و مشارکت‌کنندگان به محض پیشرفت کارشان، از طریق توکن بومی بیت‌تنسور (TAO) یا توکن‌های زیرشبکه پاداش می‌گیرند.

بیت‌مایند (BitMind)

در این چرخه اقتصادی، یک آشکارساز دیپ‌فیک نقش کلیدی را ایفا می‌کند. مجموعه‌ای از مدل‌های بینایی کامپیوتر تصاویر و ویدئوهای دستکاری‌شده را شناسایی می‌کنند. هر هفته، گره‌های همتا عملکرد یکدیگر را دوباره ارزیابی می‌کنند و آشکارسازهایی که عملکرد بهتری دارند، پاداش بیشتری دریافت می‌کنند. نتیجه این فرآیند، نرخ تشخیص 88% است که حدود بیست امتیاز بالاتر از ابزارهای اختصاصی پیشرو است. همچنین این سیستم توانایی سازگاری در زمان واقعی با تکنیک‌های جدید دیپ‌فیک را دارد. کن جان میاچی، هم‌بنیانگذار بیت‌مایند، این پروژه را هدایت می‌کند.

تمپلار (Templar)

در بیت‌تنسور، یک سیستم آموزش مدل غیرمتمرکز وجود دارد که به هر کسی این امکان را می‌دهد تا داده‌ها، قدرت محاسباتی یا معماری را برای بهینه‌سازی فرآیند آموزش تأمین کند. اعتبارسنجی‌های زیرشبکه به صورت الگوریتمی تعیین می‌کنند که کدام مشارکت‌ها عملکرد مدل را بهبود می‌بخشند و پاداش‌ها بر اساس این بهبودها توزیع می‌شوند.

آنچه این پروژه‌ها را به هم متصل می‌کند، همان حلقه انگیزشی است: هر بهبود تدریجی، چه یک مجموعه داده تمیزتر، یک مدل بهبودیافته یا عملکرد بهتر، سهم بیشتری از پاداش‌ها را به مشارکت‌کننده اختصاص می‌دهد. این مدل، در نهایت یک مدل کسب‌وکار پایدار برای انسان‌دوستی منبع باز ایجاد می‌کند.

در نهایت، رمزارزها وعده دموکراتیک کردن پول را دادند، اما در حدس و گمان گم شدند. هوش مصنوعی غیرمتمرکز این چشم‌انداز را با ایجاد یک مدل انگیزشی و اقتصادی پایدار برای توسعه هوش مصنوعی منبع باز احیا می‌کند. اگر هوش مصنوعی قرن آینده را شکل دهد، اطمینان از توزیع گسترده پاداش‌های آن ممکن است به مهم‌ترین و قابل‌دسترس‌ترین میراث رمزارزها تبدیل شود.